به نام آفریدگار خاکیان آسمانی

بهاردر راه است این را می توان از سبزه های سبز شده ی مادر بزرگ و پروانه های تازه بیدار شده از خواب و شور و شوق بچه ها برای عیدی گرفتن فهمید.

و شور و شوق بهار است ، شکفتن گل ، دمیدن باد و اتمام زوزه ی گرگها...

و خواندن سرود عشق تازگی است، چرخیدن آفتابگردان به سوی نور.

پیرزنی با گام هایی آرام بر روی آخرین برف های زمستانی قدم بر می دارد و نگاهی به پشت می کند. حال شکوه و جلال زمستان جای خود را به عظمت و گرمای نور می دهد و عید باستانی ایرانیان در راه است.

اولین هوشیاران زمانه اند گل ها و گیاهان ، عطر شکوفه هاشان نفس هر بیننده ای را به تنگ می آورند مژده ی آمدن تازگی و سرسبزی را می دهند.

و حال هم نوبت ماست که چه کنیم ، چه کنیم برای آراستگی ، چه کنیم برای موفقیت و چه کنیم ؟

کودکان برای گرفتن عیدی ، کارمندان برای فرار از مشغله های کاری ، پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها برای دیدن نوه هاشان بهار را می خواهند، اما ، اما کسانی هستند که آن را برای تازگی ، برای دوباره

شکفتن ، برای دیدن طبیعتی تازه و برای استفاده از تجربیاتی که در سال های عمرشان کسب کرده اند می خواهند.

پس ای آفتاب تازگی بتاب و ای آتش امید وجود من و تو زبانه بکش که ما در انتظارت  هستیم ...